معنی داراى فرکانس بالا
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
فرکانس. [فْرِ / ف ِ رِ] (فرانسوی، اِ) درحرکت موجی، تعداد ارتعاشات در واحد زمان است. مقدارعددی آن برابر است با سرعت انتشار موج مستقیم بر طول موج. برحسب ارتعاش در ثانیه، یا سیکل در ثانیه، یاهرتز سنجیده می شود. || فراوانی. بسامد.
کلمات بیگانه به فارسی
بسامد
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(فِ رِ نْ) [فر.] (اِ.) تکرار، تواتر، وفور، در اصطلاح فیزیک: حرکت و رفت و آمد متوالی، بسامد.
فرهنگ عمید
تکرار، بسامد،
فرهنگ واژههای فارسی سره
بسامد
واژه پیشنهادی
ماکروویو
معادل ابجد
651